123-پاسخ شبهه سخنان منسوب به پاپ فرانسیس رهبر کاتولیک جهان

متن شبهه:

سخنان اخیر پاپ فرانسیس رهبر کاتولیک‌های جهان:

 برای خوب بودن نیازی به باور به خدا نیست.

کسی که به خدا باور دارد، لزوماً آدم خوبی نیست.

بعضی از باورمندان به خدا آدم خوبی هستند، بعضی از باورمندان به خدا آدم خوبی نیستند.

بعضی از آن‌هایی که به خدا باور ندارند، آدم خوبی هستند؛ و بعضی از آن‌هایی که به خدا باور ندارند آدم خوبی نیستند.

صِرفِ باور داشتن یا باور نداشتن به خدا کسی را خوب یا بد نمی‌کند

در ضمن، مفهوم خدا نزد آدم‌ها نیز مثلِ همه‌ی چیزهای عالَم مدام دگرگون می‌شود. خدای امروز با خدای یکصد سال پیش زمین تا آسمان فرق دارد. مفهومی که از خدا در ذهن تک تک باورمندان به خداست، بیش از یک مفهوم نیست. به علاوه، مفهوم سنتی خدا بسیار نخ‌نما شده است و دیگر به دل هیچکس نمی‌نشیند.

ایمان، گشودگی‌ست. اگر مذهبی بودن را به معنای گشودگی بگیریم، آنگاه، ممکن است کسی روحانی باشد، اما اصلاً مذهبی نباشد.

خدا نیازی به آن ندارد که ما به کلیسا برویم، و برای رفتن به بهشت نیز به کشیش پولی پرداخت کنیم. کشیش‌ها پول را برای خود می‌گیرند، نه برای خدا. هیچ گربه‌‌ای به خاطر خدا موش نمی‌گیرد!

زمین عبادتگاهِ خداست. خدا فقط در کلیسا پیدا نمی‌شود. برای بسیاری طبیعت میتواند کلیسا یا محل ملاقات با خدا باشد.

اگر تاریخ را بخوانیم، درمی‌یابیم که بعضی از بهترین و خادم‌ترین انسانهای روی زمین اصلاً به خدا اعتقادی نداشتند, در حالی که برخی از بدترین کارها بنام خدا انجام شده است.

پاپ فرانسیس

 

پاسخ:

برای متن فوق منبع و سندی یافت نشد و سخنان اخیر پاپ در کنگره آمریکا بسیار کلی تر و جهت دارتر از پراکنده گویی های مذهبی مطرح شده در این شبهه است.

1⃣مشخصا برای خوب بودن لزوما نباید خدا را باور داشت! 

اما برای تشخیص  تام خوبی!!! شناخت راه و رسم خوب بودن!!!و راه و رسم خوب باقی ماندن!چاره ای به جز باور خدا و عمل به فرامین او نیست!!!

گواه این امر هم تمام مکاتب بشریست که همه ادعای شناخت خوبی و یافتن راه سعادتمندی داشتند و یکی پس از دیگری ظهور کردند و پس از چند صباحی با درماندگی غروب کردند واز خیل کثیر طرفدارانشان جز عدهای معدود باقی نماند!!!

2⃣کسی که به خدا باور دارد لزوما آدم خوبی نیست!!!

اما باید دید معنی باور چیست؟آنچه باعث الزام به خوبی می شود باور قلبیست که به عمل می انجامد نه صرفا اعتراف زبانی.پس کسی که به خدا باور قلبی دارد ناگزیر به عمل به دستورات خداست و لزوما خوب است در غیر این صورت باور دروغی بیش نیست و لق لقه زبان است.

3⃣خدا وند یک مفهوم انتزاعی یا از جنس یک استدلال عقلی نیست که مدام در نظر ادم ها مثل سایر چیزها تحو ل یابد و دگرگون شود.

خداوند یک حقیقت نامحدود است شامل تمام کمالات و مبری از همه ى نقص ها.جدا از اذهان محدود مخلوقات و تغییر وتحولات که از مختصات وجود مخلوقات است.خدایی که مثل پوست ادمیزاد هردم بمیرد و نو شود دیگر چه امتیازی بر سنگ و چوبی که بت پرستان می پرستیدند دارد؟خدایی که به توصیف خودش  نزاییده و زاییده نخواهد شد چطور در طی قرون و اعصار دمادم از یک حالت مرده و به حالت دیگر درآمده است؟چطور خداییست که با خدای صد سال پیش زمین تا اسمان تفاوت کرده ولی قوانینش از ازل تا ابد همچنان پا بر جاست و هنوز خورشید و ماهش بر مدارات ثابت می چرخند و خللی در شب و روزش وارد نشده؟آیا این جز یک برداشت کودکانه از حقیقت عظیمی به نام خدا نیست؟

4⃣جمله مبهم گشودگی نیز صرفا یک توصیف ناگویا و ناقص از ایمان است.تعریف ایمان از نظر اهل فن و صاحب نظران مشخص و روشن است و فهوی اغلب تعاریف از ایمان اعتقاد به یکسری اصول حقایق و باورهاست حال مادی و غیر مادی بودن آن نوع ایمان را مشخص می کند که مذهبیست یا غیر مذهبی....

5⃣روحانی بودن یعنی وصل بودن به عالم ملکوت و گره زدن اعتقادات به ماورا و این عین مذهب است پس باز هم بی معنی است که بگوییم ممکن است کسی روحانی باشد اما مذهبی نباشد....کسی که بدون اعتقاد به مذهب اعمالی نیک انجام می دهد ناخواسته در درجه ای از مذهب و روحانیت قرار می گیرد اما نه به طور کامل. و هر قدر که این اعمال و رفتار بیشتر روح و رنگ الهی بگیرددرجه ایمان مذهبی و خلوص و ارزش عمل بیشتر خواهد شد.

6⃣خداوند البته نیازی به کلیسا رفتن و مسجد رفتن ما ندارد آنچه لزوم حضور در این اماکن را پدید می اورد نیاز روح ما به یاد اوری و قرار گرفتن در شرایط یاد اور مبانی ایمانیست.

7⃣در دین مسیحیت رسم اعتراف و خرید و فروش بهشت به عنوان بدعت و تحریف وارد شد کما اینکه سابق بر آنها یهودیان نیز دست به این عمل زده بودند و این قسمت شبهه اعترافیست به بدعت بودن این عمل در دین خدا از سوی مسیحیت.

8⃣زمین عبادتگاه خداست و این اصلی ترین آموزه دین اسلام و مذهب تشیع است که(بر خلاف مسیحیت) از رهبانیت و زهد و گوشه گیری نهی می کند و دامنه عبادت را به صحنه زندگی اجتماعی می کشاند و بر هر عملی که خالصانه در زندگی برای رضای خدا انجام گیرد نام عبادت می نهد.و علی الخصوص برای آباد کردن زمین ،کارهای عمرانی و دستگیری از بندگان خدا ارزش ویژه قائل است.

9⃣و در پایان این یک حقیقت است که  همیشه عده ای به ظاهر دین بسنده کرده بدون تفقه و تفکر با تظاهر و ریاراه خواسته های دلشان را بر حکم دین و پروردگارشان برگزیده اند و با پوستین دین بدترین کارها را انجام داده اند اما کم پیدا خواهید کرد که بدون اعتقاد به یک حقیقت با عظمت به عنوان سر منشا خوبی ها یا همان خدا.... به خدمت و جانفشانی پرداخته باشند.

والسلام