پاسخ به شبهات  اعتقادی و شایعات دنیای مجازی
پاسخ به شبهات  اعتقادی و شایعات دنیای مجازی

پاسخ به شبهات اعتقادی و شایعات دنیای مجازی

j-shobheh

130-واقعیت های یخ زده در باب خیانت و طلاق


خیانت همیشه دو سر دارد!

هیچ زن و مردی به تنهایی نمی توانند خیانت کنند ،نباید طرف مقابل را از نظر دور داشت . ولی راجع به تغییر ذائقه هر دو طرف شواهد انکار ناپذیری در جامعه وجود دارد که غیر قابل چشم پوشیست.

مساله سر آموزش است که از یک یا دو نسل قبل راجع به آن اهمال صورت گرفته.

نسلی که ما را تربیت کرد با رویکردی بادرجات مختلف شدت و ضعف گمان کرده بود گلدانی را پرورش می دهد که موظف است آب و کود آن را تامین کند.

خانواده ها چه متشرع و مذهبی چه غیر مذهبی به هر حال به اصول و عقایدی 

پایبندی شدید داشتند ولی همزمان با مطرح شدن مبانی جدیدی در تفکر جهانی و پیدایش مکاتب مختلف فکری که نخبگان جوامع و بالطبع سایر رده ها و طبقات را تحت تاثیر قرار میدادبه سمتی رفتند که در انتقال فرهنگ گذشته به فرزندانشان سهل انگاری کردند.

  

آنها که حجاب  بر سر داشتند ،فلسفه ای برایش نداشتند!خود اهل خواندن نبودند و جامعه هم عوض کارفرهنگی و تبلیغ  روی چیستی و چرایی پوشش، در برهه ای به زور سرنیزه پوشش را ربود و در دوره دیگربه نگاهبانی و حفظ ظاهر آن پرداخت!! نتیجه اش شد دخترکانی که روبانهای صورتی روی موهایشان همراه با قدشان رشد کرد! و مادر حجابی را که بدون شناخت بر سر انداخته بودبه دخترش نرساند . دخترکان صورتی پوشی که در کنار مادر هایی با پوشش مرسوم  میرفتند و با همان روبان های صورتی قد کشیدند . 


پوششان کودکانه ماند و نوع تفکرشان!و پسران نیز! نازپرورده های مادر و پدر هایی که داشتند کم کم تجدد را مزمزه می کردند.


 دختر نفهمید شاه بیت زندگیست،وجودش حریم امن الهیست که حرمت دارد!و قرار است نسلی را بپرورد و تربیت کند . ستون آرامش و هویت خانواده است، ارزش دارد،باید ارزش خود را حفظ کند و در جای مناسب خرج کند!رفت به سمتی که دلبری کند ،و چیزهایی را تجربه کند که نامش آزادی بود و باطنش بردگی!!و حالا با چمدانی خالی از تدبیر و صبر که امروزه سکه نقد بازار تمسخر است راهی خانه بخت می شود!!با زمزمه آرام مادر در گوشش""پاشو کج گذاشت خبرم کن!آتیشش میزنم!

شاید این نتیجه جبرو ستمی بود که بر نسل زنانی روا رفت که مادر مادر های ما بودند . مادر بزرگ هایی که 10-12ساله به خانه بخت رفتند و ستم ها کشیدند !

و دادرسی نداشتند. شاید روزگار کنونی روی دیگر سکه افراط آن روزگار باشد که  افتاده ایم به ورطه تفریط...

حالا این فنر در رفته و سراسیمه و بی هدف به در و دیوار می خورد.


حاصل پوشش زنان امروز و نوع تفکر شیطنت آمیز و کودکانه و سهل الوصول بودن برای مردانی که تربیتی از جنس خودشان دارند ،جز این نیست که آقا پسر های ناز پرورده امروزی تن به ازدواج ندهند یا اگر دادند چندین رابطه موازی پسا ازدواجی را آنقدر دنبال کند تا بنیان زندگی از هم بپاشد.


پسران قدیم از کودکی می شنیدند تو مرد خانه ای!و در جوانی شعار پدرانشان را میراث داشتند که سر شانه مرد که بزنی خاک بلند می شود!و نسل جدید از کودکی شنیده اند کاری می کنم که سنگین ترین وزنه ات خودکار باشد.!!! ناخن هایشان لاک خورد وپشتشان خاک نخوردو نوجوانیشان خالی مانداز تجربه شاگردی در مشاغل تابستانی ،کارگاه های صنعتی و ...که مشق مردی و تعهد بود  .نسلی که ترببت می شود برای پشت میز! و اگر گیرش نیامد سردر گم و بی هدف می چرخد به دنبال پدر زن پولدار!دختر کارمند! زن بزرگتر حتی 14سال !!!! را های ساده تری هم هست!شیشه کراک و اکستازی!!توهم و پرواز!فاز بی خیالی و دود و دم.


علت هر چه باشد مربوط به گذشته است . نکته اینجاست که جایی این فنر باید آرام بگیرد . یک نفر باید زمزمه آرامش را در گوش نسل امروز بخواند .


◀ زندگی گلدانهای دیروز که حالا نهال شده اند راهی باغ جامعه می شوند خلاصه شده در هدفون و گوشی و ترانه های عاشقانه یا شکست عشقی ،افکار خود کشی و اغلب طرفدار تک نوشته های  اعتراض آمیز که راست و دروغ منتصب به صادق هدایت و نیچه و.... است. مد آتئیست هم که شده سکه نقد بازار روشنفکری .خانم و آقای محترم دیروز شدند شاخ و داف و ...

ناز پرورده های مامانی و بابایی که حالا می خواهند جامعه را بگردانند . پدرشوند!مادر شوند!

◀پوشش مناسب ،از هر نوع ،در نظر گرفتن حقوق اجتماعی شهروندی و انسانی بود که هر روز غبار گرفت و کم رنگ شد . چرا دختر و پسر امروز ما باید به قاعده یک هندوانه از پارچه ران تا زانوی شلوارش را ببرد!آیا از پوشش زیباو باستانی ما که آمیزه ای بود از هنر و تاریخ واقتضای طبیعت باید این سبک پوشش به بار میامد؟

◀می گویند سخت گیری های بی مورد سالهای گذشته!!اما  تکلیف چیزی به نام مغز که در سر هر کداممان خوابیده!چه می شود . این خود زنی ها که نام مبارزه را یدک می کشد،تیشه به ریشه خود زدن نیست ؟ آیا این جز نتیجه فقدان تفکر و تامل است؟

این یعنی گلدان های ما فقط آب و کود داشتند و فرهنگی که باید در گوششان زمزمه میشد فراموش شد . نه مهر وطن نه دغدغه تدین و مذهب. هر کدام بی صدا به روشی سلاخی شد

!و ما نفهمیدیم . امروز اگر پدر پولدار نداشتیم و زندگی 

مجلل، وطن را خراب شده می خوانیم .... چه آمد بر سر میراث داران شاهنامه.؟

از دین هم جز به ظاهری سطحی  بسنده کردیم و تفکر را که پیامبر در راس امور گذاشته بود به فراموشی سپردیم.


◀پلیس درونی ساخته نشد! آداب صحیح و حد و مرز های شوخی و صحبت ها مشخص نشد . فلسفه پوشش روشن نشد. نسل ما و بعد از ما گلدانهایی فرض شدند که قرار بود عقاید و افکارمان از طریق اکسیژن وارد رگهایمان شود که طبیعتا  نشد.


◀اصول و سبک زندگی نیاکانمان ،تعهدی که نسبت به فرزندان وجود داشت ،

◀سخت رویی و سخت کوشی که در خون زنان و مردانمان بود باید منتقل میشد ولی در سینه مادر بزرگ ها و پدر بزرگ ها دفن شد چون از مد افتاده بود.


◀نسل ما جرات ورزی نیاموخت . جرات اینکه فلسفه زندگی خودش را داشته باشد . یاد گرفتیم چشممان به دهان مردم باشد . چیزی که نه ایرانی بودن نه مسلمان بودنمان تایید نمی کند . ملاک خوبی و بدی شد به به و اه اه جامعه.


◀اولویت بندی در اهداف و آرمان نیاموختیم تا بعد از چندین سال زندگی با وجوددو فرزند بی گناه به دنبال تجربه عشق! یک زندگی آرام را ،یک بنیان مقدس را از هم نپاشیم . یاد نگرفتیم درست انتخاب کنیم و بعد پای انتخابمان بایستیم.!

حساب خانواده های مساله دار جدا اما خانواده هایی که بنیانش را فقط هوس زن یا مرد از هم می پاشد ،کجای جغرافیای فرهنگی گذشته ى ما بوده آن هم در این حجم!!!


◀زندگی نسل گذشته ى ما هرچه نداشت، تعهد را یدک می کشید!چیزی که می ارزد به هزاران ادا و اطوار امروزی که سراسر تجمل است و پرستیژو رقابت در حماقت های مصرفی . بماند که این مصرف گرایی چه فسادهای مالی و

رانت خواری هایی به بار می آورد........

می رویم که بشویم  مصرفی هایی دور افتاده از هویت دیرینمان  که هیچ چیزی به زندگی بندشان نکند که حاضریم 500هزار تومان ناقابل بپردازیم برای تزئین سرویس بهداشتی عروس و دامادی که شاید سال،ماه یا هفته بعد روانه دادگاه طلاقند . چه انسان های فقیری شده ایم .کاش جرأت این را پیدا کنیم که فکر کنیم و نه بگوییم به چیزهایی که باید نه گفت!

◀بیایید عظمت روح و غنای طبع را به کودکانمان بیاموزیم تا فردای فرداها ارامش را در هتل های چند صد میلیونی و سوار شدن بر ماشین های میلیاردی نبینند! که حقارت درونی و احساس کهتری وادارشان به دزدی نکند . که برداشت های آنچنانی از بیت المال را حق پدری نداند!لذت بردن از زندگی را منوط به پول نداند .

کاش کمی با معنی زندگی آشتی کنیم . امروز همان روزیست که به چشم دیدیم خوشبختی های ساده ى گذشته ،بدون این حجم تجمل و مصرف زدگی وجود داشت،اینقدر به خون هم تشنه نبودیم و برای اطمینان از عشق همسر نیازی به  استخدام کاراگاه خصوصی و نرم افزار هک و شنود و..... نبود . کودکانمان قبل از هر چیز نیاز به معنی زندگی دارند ،چیزی به نام هدف و آرمان که در نسل امروز تقریبا از یاد رفته.