پاسخ به شبهات  اعتقادی و شایعات دنیای مجازی
پاسخ به شبهات  اعتقادی و شایعات دنیای مجازی

پاسخ به شبهات اعتقادی و شایعات دنیای مجازی

j-shobheh

89-شبهات مربوط به آیه ولایت(آیه 55سوره مائده)


آیه ۵۵ سوره مبارکه مائده به آیه ولایت مشهور است ، خداوند متعال در این آیه می فرماید :


« إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ  »

«ای مومنان ،  ولی شما تنها خدا و رسول او و کسانیکه ایمان آورده اند؛ همان کسانی که نماز را بر پا می دارند و در حال رکوع نماز زکات می پردازند، می‎باشند. » (مائده / آیه۵۵)

بنا به نظر شیعه این آیه شریفه مقام  ولایت را منحصرا از آن خداوند متعال و پیامبرش ( صلی الله علیه و آله و سلم ) و امام علی (علیه السلام) می داند و در خصوص شأن حضرت امیر المؤمنین علی (علیه السلام) نازل شده.

مفسران ماجرای شان نزول این آیه  را چنین بیان کرده اند که روزی فقیری به مسجد رسول خدا آمد و از مردم درخواست کمک کرد ولی کسی به او کمکی نکرد مگر حضرت علی بن ابیطالب (علیه السلام) که در حال رکوع انگشتر خود را به آن فقیر بخشید.

  


در واقع منظور از « الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ » امیر المؤمنین علی (علیه السلام) می باشد و در نتیجه این آیه بر ولایت و برتری آن حضرت بعد از پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم )  بر جمیع خلائق دلالت دارد.

⇩⇩⇩⇩⇩⇩⇩⇩⇩⇩⇩⇩⇩⇩⇩⇩⇩⇩⇩


جمعى از متعصبان اهل تسنن سعی دارند که اشکالات متعددى به شأن نزول این آیه در مورد على (علیه ‏السلام) و همچنین به تفسیر ولایت به عنوان سرپرستى و تصرف و امامت بنمایند که ما مهمترین آنها را بیان کرده و مورد تحلیل قرار مى‏ دهیم :


1⃣ از جمله ایراداتی که نسبت به نزول آیه فوق در مورد على (علیه‏ السلام) گرفته ‏اند این است که آیه با توجه به کلمه الذین که براى جمع است ، قابل تطبیق بر یکفرد نیست ، و به عبارت دیگر آیه مى‏ گوید : ولى شما آنهائى هستند که نماز را بر پا مى ‏دارند و در حال رکوع زکات مى ‏دهند ، این عبارت چگونه بر یک شخص مانند على (علیه ‏السلام) قابل تطبیق است ؟

پاسخ :

در ادبیات عرب مکرر دیده مى‏ شود که از مفرد به لفظ جمع ، تعبیر آورده شده است از جمله در آیه مباهله مى ‏بینیم که کلمه◀ نسائنا به صورت جمع آمده در صورتى که منظور از آن طبق شان نزولهاى متعددى که وارد شده فاطمه زهرا (علیها االسلام) است ، و همچنین انفسنا جمع است در صورتى که از مردان غیر از پیغمبر کسى جز على (علیه‏ السلام) در آن جریان نبود و در آیه ۱۷۳ سوره آل عمران در داستان جنگ احد مى ‏خوانیم:

☆( الَّذینَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إیماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ ()  آل عمران/ ۱۷۳)☆☆ بعضى از مفسران شان نزول آنرا در باره نعیم بن مسعود که یکفرد بیشتر نبود مى‏ دانند .

و همچنین در آیه ۵۲ سوره مائده مى‏ خوانیم :

( فَتَرَى الَّذینَ فی‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ یُسارِعُونَ فیهِمْ یَقُولُونَ نَخْشى‏ أَنْ تُصیبَنا دائِرَةٌ فَعَسَى اللَّهُ أَنْ یَأْتِیَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَیُصْبِحُوا عَلى‏ ما أَسَرُّوا فی‏ أَنْفُسِهِمْ نادِمینَ ) (مائده/ ۵۲) در حالى که آیه در مورد عبد الله ابى وارد شده است 

همچنین در آیه اول سوره ممتحنه و آیه ۸ سوره منافقون و ۲۱۵ و ۲۷۴ سوره بقره تعبیراتى دیده مى ‏شود که عموما به صورت جمع است ، ولى طبق آنچه در شان نزول آنها آمده منظور از آن یکفرد بوده است .

(یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ تُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ قَدْ کَفَرُوا بِما جاءَکُمْ مِنَ الْحَقِّ یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَ إِیَّاکُمْ أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّکُمْ إِنْ کُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهاداً فی‏ سَبیلی‏ وَ ابْتِغاءَ مَرْضاتی‏ تُسِرُّونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِما أَخْفَیْتُمْ وَ ما أَعْلَنْتُمْ وَ مَنْ یَفْعَلْهُ مِنْکُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبیلِ) (ممتحنه /۱)


(یَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنا إِلَى الْمَدینَةِ لَیُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنینَ وَ لکِنَّ الْمُنافِقینَ لا یَعْلَمُونَ) (منافقون/ ۸)


( یَسْئَلُونَکَ ما ذا یُنْفِقُونَ قُلْ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَیْرٍ فَلِلْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبینَ وَ الْیَتامى‏ وَ الْمَساکینِ وَ ابْنِ السَّبیلِ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلیمٌ )(بقره/ ۲۱۵)


(الَّذینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِیَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ )(بقره/ ۲۷۴)


در هر حال این تعبیر یا به خاطر این است که اهمیت موقعیت آن فرد و نقش مؤثرى که در این کار داشته روشن شود و یا به خاطر آن است که حکم در شکل کلى عرضه شود ، اگر چه مصداق آن منحصر به یکفرد بوده باشد ، در بسیارى از آیات قرآن ضمیر جمع به خداوند که احد و واحد است به عنوان تعظیم گفته شده است .


البته انکار نمى‏ توان کرد که استعمال لفظ جمع در مفرد به اصطلاح ، خلاف ظاهر است و بدون قرینه جایز نیست ، ولى با وجود آن همه روایاتى که در شان نزول آیه وارد شده است ، قرینه روشنى بر چنین تفسیرى خواهیم داشت ، و حتى در موارد دیگر به کمتر از این قرینه نیز قناعت مى ‏شود .


2⃣فخر رازى و بعضى دیگر از متعصبان ایراد کرده‏ اند که على (علیه‏ السلام) با آن توجه خاصى که در حال نماز داشت و غرق در مناجات پروردگار بود ( تا آنجا که معروف است پیکان تیر از پایش بیرون آوردند و توجه پیدا نکرد ) چگونه ممکن است صداى سائلى را شنیده و به او توجه پیدا کند ؟


پاسخ :

آنها که این ایراد را می کنند از این نکته غفلت دارند که شنیدن صداى سائل و به کمک او پرداختن توجه به خویشتن نیست ، بلکه عین توجه به خدا است ، على (علیه ‏السلام) در حال نماز از خود بیگانه بود نه از خدا ، و مى‏ دانیم بیگانگى از خلق خدا بیگانگى از خدا است و به تعبیر روشنتر : پرداختن زکات در نماز انجام عبادت در ضمن عبادت است نه انجام یک عمل مباح در ضمن عبادت و باز به تعبیر دیگر آنچه با روح عبادت سازگار نیست ، توجه به مسائل مربوط به زندگى مادى و شخصى است و اما توجه به آنچه در مسیر رضاى خدا است ، کاملا با روح عبادت سازگار است و آن را تاکید می کند ، ذکر این نکته نیز لازم است که معنى غرق شدن در توجه به خدا این نیست که انسان بى اختیار احساس خود را از دست بدهد بلکه با اراده خویش توجه خود را از آنچه در راه خدا و براى خدا نیست بر مى‏ گیرد


جالب اینکه فخر رازى تعصب را به جائى رسانیده که اشاره على (علیه ‏السلام) را به سائل براى اینکه بیاید و خودش انگشتر را از انگشت حضرت بیرون کند ، مصداق فعل کثیر که منافات با نماز دارد ، دانسته است.

حال آنکه اولا اشاره حضرت به انگشتری ، فعل کثیر نیست و این در حالى است که در نماز انجام دادن کارهائى جایز است که به مراتب از این اشاره بیشتر است و در عین حال ضررى براى نماز ندارد تا آنجا که کشتن حشراتى مانند مار و عقرب و یا برداشتن و گذاشتن کودک و حتى شیر دادن بچه شیر خوار را جزء فعل کثیر ندانسته ‏اند ، چگونه یک اشاره جزء فعل کثیر شد ، ولى هنگامی که دانشمندى گرفتار طوفان تعصب مى‏ شود اینگونه اشتباهات براى او جاى تعجب نیست ! .

 

3⃣ اشکال دیگرى که به آیه کرده ‏اند در مورد معنى کلمه ولى است که آنرا به معنى دوست و یارى کننده و امثال آن گرفته‏ اند نه بمعنى متصرف و سرپرست و صاحب اختیار .

پاسخ :

همانطور که در تفسیر آیه در بالا ذکر کردیم کلمه ولى در اینجا نمى‏ تواند به معنى دوست و یارى کننده بوده باشد ، زیرا این صفت براى همه مؤمنان ثابت است نه مؤمنان خاصى که در آیه ذکر شده که نماز را برپا مى ‏دارند و در حال رکوع زکات مى‏ دهند ، و به عبارت دیگر دوستى و یارى کردن ، یک حکم عمومى است ، در حالى که آیه ناظر به بیان یک حکم خصوصى مى ‏باشد و لذا بعد از ذکر ایمان ، صفات خاصى را بیان کرده است که مخصوص به یک فرد مى ‏شود. (۱)


منبع


(۱) برگرفته از تفسیر نمونه ج : ۴  ص :  ۴۲۷ - ۴۲۹