پاسخ به شبهات  اعتقادی و شایعات دنیای مجازی
پاسخ به شبهات  اعتقادی و شایعات دنیای مجازی

پاسخ به شبهات اعتقادی و شایعات دنیای مجازی

j-shobheh

28-آیا بهتر نبود امام علی ،ابن ملجم را عفو می کرد؟

آیا بهتر نبود امام علی ،ابن ملجم را عفو می کرد؟


یکی از شبهاتی که وهابیون مطرح می کنند این است که می گویند :

با وجود سفارش به عفو و گذشت در آیات قرآن مثل این آیه که می فرماید: وَ لْیَعْفُوا وَ لْیَصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُم ‏(نور آیه ۲۲)، آنها باید عفو کنند و چشم بپوشند؛ آیا دوست نمى ‏دارید خداوند شما را ببخشد؟! و خداوند آمرزنده و مهربان است‏ و علی رغم بسیاری از روایات شیعیان در زمینه سفارش و توصیه به بخشش و گذشت، که برخی از آن ها از شخص امام علی علیه السلام صادر شده است ، سوال این است که چرا امام علی علیه السلام قاتل خود را قصاص کرد ؟چرا او را را عفو نکرد ؟آیا بهتر نبود امام علی کینه را کنار بگذارد و ابن ملجم را عفو کند ؟

در پاسخ به این شبهه به چند نکته باید توجه کرد:

 

 

1⃣نکته اول:

اگر کسی تاریخ را مطالعه کند می بیند که رفتار امام علی با قاتل خود یعنی ابن ملجم مرادی،رفتاری کاملا بزرگوارانه بوده است

امام در جمله ای درباره قاتل خودش چنین می فرماید :

با آنکه او ضربه‏ اى بر سرم فرود آورده است، از احسان به او دریغ ندارید و با او خوش رفتارى کنید و خوابگاه او را نرم و ملایم قرار دهید! (۱)


2⃣نکته دوم:

عفو و بخشش خودش جایگاهی خاصی دارد،در صورتی عفو نیکوست که زمینه ای برای اصلاح فرد مقابل وجود داشته باشد، این طور نیست که هر کسی مستحق عفو و بخشش باشد

در ضرب المثلی معروف آمده است که :" ترحم بر پلنگ تیز دندان،ستمکاری بود بر گوسفندان


قرآن در آیه ای می فرماید:⇩⇩⇩⇩⇩⇩⇩⇩

فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِکینَ حَیْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ وَ احْصُرُوهُمْ وَ اقْعُدُوا لَهُمْ کُلَّ مَرْصَدٍ فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ فَخَلُّوا سَبیلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ ‏(توبه آیه ۵)

وقتى ماه‏هاى حرام پایان گرفت، مشرکان را هر جا یافتید به قتل برسانید؛ و آنها را اسیر سازید؛ و محاصره کنید؛ و در هر کمینگاه، بر سر راه آنها بنشینید! هر گاه توبه کنند، و نماز را برپا دارند، و زکات را بپردازند، آنها را رها سازید؛ زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است . ‏(۲)

این آیه می فرماید: مشرکین را بکشید، پس در این جا هم باید وهابیون اشکال به قرآن بکنند و بگویند که خدایی که در قرآن دستور به عفو داده است چرا در این آیه فرموده است،مشرکین را بکشید.چرا نفرموده مشرکین را عفو کنید ؟

خلاصه این که ، غرض از ذکر نکته دوم این بود که هر کسی مستحق عفو و بخشش نیست.


3⃣نکته سوم:

طبق نقل تاریخ، ابن ملجم لیاقت عفو و بخشش نداشت

در کامل ابن اثیر آمده است که:

على فرمود: اى دشمن خدا مگر من به تو نیکى نکرده بودم؟

گفت: چرا (کرده بودی)

امام فرمود : پس چه چیزی باعث شده که تو این کار را بکنى ؟

ابن ملجم در جواب پاسخ داد : من آنرا (تیغ را) چهل بامداد (روز) تیز کردم و از خدا خواستم بدترین خلق خود را با همین تیغ بکشد.

على فرمود : تو را کشته می بینم و تو کسى نیستى جز بدترین خلق خدا. بعد به اطرافیانش فرمود: ( بر طبق قرآن ) نفس با نفس قصاص می شود ، لذا اگر من از دنیا رفتم او را بکشید به قصاص کشتن من و اگر زنده ماندم که خود می دانم و او . اى زادگان عبد المطلب من شما را خونخوار نمی دانم که در دریاى خون غوطه بخورید و مسلمین را دچار کنید و بگویید: چون امیر المؤمنین کشته شده (ما این و آن را می کشیم) هیچ کس جز قاتل من کشته نشود اى حسن ببین اگر من از این ضربت از دنیا رفتم، تو فقط یک ضربت به قصاص یک ضربتی که او به من زده ، به او بزن . ‏(۳)


على (علیه السلام) را به خانه ‏اش بردند و ابن ملجم را به حضورش آوردند، ام کلثوم دختر على (علیه السلام) به ابن ملجم گفت : اى دشمن خدا امیر مؤمنان را کشتى؟

ابن ملجم پاسخ داد : امیر مؤمنان را نکشتم بلکه پدر تو را کشتم.

ام کلثوم گفت : به خدا سوگند امیدوارم خطرى متوجه او نباشد .

و ابن ملجم پاسخ داد : در این صورت بر چه کسى گریه مى‏ کنى ؟ همانا به خدا سوگند من آن شمشیر را یک ماه زهر دادم . . .(۴)                      


بنابر این، طبق این نقل تاریخی ابن ملجم نه تنها از کارش پشیمان نبود بلکه به این کار هم افتخار می کرد ، در آن جا که گفت : من آن را (تیغ را) چهل بامداد (روز) تیز کردم و از خدا خواستم بدترین خلق خدا را با همین تیغ بکشد .


4⃣نکته چهارم:

به وهابیونی که می گویند چرا امام علی علیه السلام کینه ابن ملجم را به دل گرفت و او را قصاص کرد یاید گفت :در کتب اهل سنت در روایتی به کینه توزی عمر اشاره شده است

علمای اهل سنت نقل کرده اند که عمر و خالد که پسر خاله نیز بودند با هم کشتی گرفتند و خالد ساق پای عمر را شکست و همین مسئله موجب عداوت و کینه عمر نسبت به او شد .


أخبرنا أبو الحسن بن قبیس أنا أبو الحسن بن أبی الحدید أنا جدی أبو بکر أنا أبو محمد بن زبر نا محمد بن سلیمان بن داود المنقری البصری نا أبو عثمان المازنی نا الأصمعی عن سلمة بن بلال عن مجالد بن سعید عن الشعبی قال اصطرع عمر بن الخطاب وخالد بن الولید وهما غلامان وکان خالدا ابن خال عمر فکسر خالد ساق عمر فعولجت وجبرت وکان ذلک سبب العداوة بینهما.(۵)


گذشته از این در تاریخ چنین نقل شده که پس از آن که جناب ابولولو ، عمر را به قتل رسانید ، عبید الله ، فرزند عمر، نه تنها او را عفو نکرد بلکه نقل شده  به جای قصاص قاتل ( که گفته می شود پس از دستگیر شدن خودکشی نمود ) به سراغ دوست صمیمی وی رفته و علاوه بر قتل هرمزان ، فرزند بیگناه او و یک ایرانی مسیحی به نام جفینه را نیز به قتل رسانید .

حال سوال این است که اگر قاتل عمر ، شخص دیگری بوده است ، آیا می توان به جای وی به بهانه گرفتن انتقام خون خلیفه ، دوستان و فرزند بی گناه رفیق قاتل را قصاص کرد ؟

این در حالیست که نقل شده که پس از این جنایت ، امیر المومنین علیه السلام تقاضای قصاص قاتل هرمزان یعنی فرزند عمر را از عثمان که خلیفه وقت بود ، نمود اما عثمان زیر بار نرفته و حکم صریح قرآن را زیر پا گذاشت و عبید الله را عفو نمود ؟ (۶)

آیا چنین عفوی ، ظلم به مقتولین و اولیای دم آنها نبود ؟

حال چرا وهابیون در این مورد که خون سه بیگناه به بهانه قصاص یک نفر ریخته شده ، سخنی از قصاص قاتل نمی زنند ؟

چرا داستان پسندیده بودن عفو و بخشش را در مورد قاتل عمر مطرح نمی کنند ؟

آیا بهتر نبود عبید الله ، ابولو لو را عفو کرده و خون سه بیگناه را هدر نمی داد ؟

و همین طور این سوال در مورد قاتلین خود عثمان نیز مطرح می شود .

 


5⃣نکته پنجم:

آیت الله مکارم شیرازی ، درباره علت قصاص ابن ملجم چنین می فرمایند: 

احساسات مردم در برابر این جنایت به قدرى شدید بود که عفو ابن‏ ملجم‏ سبب نا آرامى جامعه آن روز مى ‏شد و عاشقان امام علیه السلام قدرت تحمل چنین عفوى را نداشتند. به علاوه اگر ابن‏ ملجم‏ را زندانى مى ‏کردند، جمعیت هجوم بر زندان مى ‏بردند و اگر آزادش مى ‏گذاشتند او را قطعه قطعه مى‏ کردند پس بهتر این بود که با قصاص‏ آرامش به جامعه باز گردد.(۷)


در بحار الانوار این قضیه این گونه نقل شده :

پس از شهادت امیرالمؤمنین مردم کوفه و خویشاوندان حضرت ، در فقدان امامشان به شدّت غضبناک بودند و اگر ابن ملجم به دست مردم می افتاد، او را قطعه قطعه می کردند و دیگر توجهی به سفارش امام و پیامبر نمی کردند. لذا امام حسن علیه السلام او را در اتاقی محبوس کرد و بعد از دفن امیرالمؤمنین و بر اساس وصیت آن حضرت ، یک ضربت بر ابن ملجم زد. این درحالی بود که مردم کوفه برای قصاص در صحنه حاضر بودند. مردم بدن ابن ملجم را ربودند و او راقطعه قطعه کردند و سپس بدنش را به آتش کشیدند (۸)



 ⇩⇩⇩⇩⇩⇩⇩⇩⇩⇩⇩⇩⇩⇩⇩⇩⇩⇩⇩⇩⇩⇩⇩⇩⇩⇩

پی نوشت ها:

[۱]فضائل الخمسة من الصحاح الستة، ج‏۳، ص: ۷۰، به نقل از مستدرک حاکم ۳/ ۱۴۴

[۲]در تفسیر نمونه جلد ۷ ص ۲۹۲ درباره این آیه آمده است که: در اینجا چهار دستور خشن در مورد آنها دیده مى‏ شود:" بستن راهها، محاصره کردن، اسیر ساختن، و بالاخره کشتن" و ظاهر این است که چهار موضوع به صورت یک امر تخییرى نیست، بلکه با در نظر گرفتن شرایط محیط و زمان و مکان و اشخاص مورد نظر، باید هر یک از این امور که مناسب تشخیص داده شود، عملى گردد. اگر تنها با اسارت و محاصره کردن و بستن راه بر آنها در فشار کافى قرار گیرند از این راه باید وارد شد.و اگر چاره ‏اى جز قتل نبود کشتن آنها مجاز است.

[۳] الکامل,ابن اثیر,ترجمه، م. حالت - خلیلى‏,ج‏۱۰،ص:۲۲۱

[۴] اخبارالطوال, ابو حنیفه احمد بن داود دینورى‏,ترجمه، م. محمود مهدوى دامغانى‏,ص:۲۶۱

[۵] تاریخ مدینه دمشق ج ۱۶ ص ۲۶۷- البتدایة و النهایة ابن کثیر ج ۷ ص ۱۳۱- سیره حلبیه ج ۳ ص ۲۳۱. تاریخ الاسلام ذهبی ج ۳ ص ۳۶.

[۶] یوسفی اشکوری، حسین،«ابولولو»، دایرة المعارف بزرگ اسلامی، جلد ۶، تهران - بنا به اکثر روایات، ابولؤلؤ پس از دستگیری، خودکشی کرد. از این رو عبیدالله برای انتقام گیری به افراد دیگری روی آورد. عبیدالله تن یعنی، دختر ابولؤلؤ و هرمزان (از فرماندهان سابق ساسانی که مسلمان شده بود) و یک ایرانی مسیحی به نام جفینه را (بر اساس گزارش عبد الرحمن بن عوف یا عبد الرحمن بن ابی بکر) کشت. یعقوبی معتقد است که عبیدالله، ابولؤلؤ و زن و دخترش را کشت. منابع زیادی حاکی از آن هستند که وی همچنین با برده های ایرانی مدینه و حتی برخی از مهاجرین نیز درگیر شد. در هر حال عمل عبیدالله خلاف شرع تلقی می شد و وی نزد سعد ابن ابی وقاص مدتی بازداشت بود. اما عثمان وی را مورد عفو قرار داد که این عمل عثمان بهانه ای به دست مخالفانش داد.به خلاف امیر المومنین که قسم خورده بود تا هر کجا بر او دست یابد ، وی را قصاص نماید .

[۷] پیام امام امیر المومنین علیه السلام،آیت الله مکارم شیرازی ج‏۹، ص: ۲۷۸

[۸]بحارالانوار،علامه مجلسی, ج ۴۲ ص ۲۹۷